ردیف |
اسم فارسی |
معنی نام |
1 |
شاپرک |
نوعی پروانه بزرگ که اغلب در شب پرواز می
کند. |
2 |
شاپری |
شاه پری |
3 |
شاخ شمشاد |
کنایه از قد بلند و رعنا |
4 |
شاخسار |
محل انبوهی شاخه های درخت |
5 |
شادآفرید |
شاد آفریده شد، آفریده شاد |
6 |
شاداب |
با طراوت، تازه |
7 |
شادان بانو |
بانوی شاد |
8 |
شادانه |
شاهدانه |
9 |
شادبانو |
بانوی شاد |
10 |
شادبهر |
آن که از شادی بهره دارد،
شاد، خوشحال |
11 |
شادپری |
پری شاد |
12 |
شادخاتون |
بانوی شاد |
13 |
شاددخت |
دختر شاد |
14 |
شادرخ |
کسی که چهره ای شاد و متبسم
دارد، خنده رو |
15 |
شادرو |
شادرخ، آنکه سیمای شد دارد. |
16 |
شادروز |
نیکروز، خوشبخت نام
زیبای دخترانه |
17 |
شادفر |
آن که دارای شکوه و شادی است. |
18 |
شادک |
نام مستعار سمک در داستان
سمک عیار |
19 |
شادکامه |
کامروا، خوشحال، شادمان |
20 |
شادگل |
آن که چون گل شاداب است. |
21 |
شادگون |
شاد و خوشحال |
22 |
شادلین |
نرمی و ملایمت، شاد روی
نرمخو، آرام و خوش چهره، مرکب از شاد + لین |
23 |
شادمانه |
خشنود، شاد |
24 |
شادناز |
مرکب از شاد (خوشحال) +
مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور |
25 |
شادنوش |
نوشنده شادی، شاد و خوشحال |
26 |
شادور |
شادمان، خوشحال |
27 |
شادی |
خوشحال، شادمانی |
28 |
شادیا |
بانوی شاد، دختر شاد و
سرخش، منسوب به شادی |
29 |
شادیان |
از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای
شادی آور |
30 |
شادیانه |
= شادیان، از روی شادی، بر اساس شادی،
آهنگ و نوای شادی آور |
31 |
شارک |
سار (پرنده) |
32 |
شارمینا |
خجسته، فرخنده، مرکب از
شارمین (سنسکریت) + الف تانیث (فارسی) |
33 |
شاریس |
نام یکی از توابع قزوین |
34 |
شارین |
متمدن، شهرنشین، مرکب از
شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت )، نام دهی در قزوین |
35 |
شارینا |
متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر
+ ین (پسوند نسبت ) + الف تانیث |
36 |
شاسپرم |
ریحان |
37 |
شانو |
نمایش، خودنمایی، نشان دادن، تئاتر
خیابانی |
38 |
شاه آذر |
شاه آتش |
39 |
شاه آفرید |
آفریده شاه،
نام دختر
فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی |
40 |
شاه اسپرم |
شاسپرم |
41 |
شاه بانگ |
گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر |
42 |
شاه پرک |
شاپرک |
43 |
شاه پرند |
نام نوه یزگرد پادشاه ساسانی |
44 |
شاه پری |
شاه پریها، عنبر |
45 |
شاه پسند |
گیاهی کاشتنی و زینتی که گلهای رنگارنگ
چتری دارد. |
46 |
شاه پونه |
نام نوه یزدگرد پادشاه
ساسانی |
47 |
شاه جهان |
مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین
قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول
هند (تیموریان)، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری |
48 |
شاه خاتون |
بانوی پادشاه،نام دختر
قدرخان، پادشاه ترکستان در دوره غزنوی |
49 |
شاه فرید |
شاه آفرید |
50 |
شاه ناز |
نام یکی از لحنهای قدیم
موسیقی ایرانی |
51 |
شاهبانو |
ملکه، شهبانو،
نام دختر
فخرالدوله دیلمی |
52 |
شاهجان |
عنوان مرو که از شهرهای
قدیم خراسان بوده است. |
53 |
شاهدانه |
نام گیاهی است که از دانه آن روغن می
گیرند. |
54 |
شاهدخت |
شاه دختر دختر شاه |
55 |
شاهفرند |
شاه پرند |
56 |
شایا |
شایان |
57 |
شایان دخت |
دختر شایسته |
58 |
شایسته |
سزاوار، لایق و درخور |
59 |
شب آرا |
آراینده شب |
60 |
شب افروز |
ماه، زیباروی، درخشنده |
61 |
شب بو |
گلی معطر و زینتی در رنگهای متفاوت |
62 |
شب پره |
پروانه، خفاش |
63 |
شب دخت |
دختر شب |
64 |
شب ناز |
زیبایی شب، ناز شب |
65 |
شباهنگ |
مرغ سحر، بلبل، ستاره ای که پیش از صبح
طلوع می کند. |
66 |
شبدیس |
مانند شب |
67 |
شبگون |
به رنگ شب، شبرنگ |
68 |
شبنم |
قطره ای که شب روی برگ گل
و گیاه می نشیند، ژاله |
69 |
شرمین |
با شرم، با حیا، محجوب |
70 |
شرمین دخت |
دختر باحیا و محجوب |
71 |
شرمینه |
شرمین |
72 |
شروانه |
نام دایه مه پری در داستان
سمک عیار
نام
های
اصیل فارسی |
73 |
شری |
منطقهای در همدان |
74 |
شرین |
در گویش سمنان شیرین |
75 |
شکال |
در گویش مازندران آهو |
76 |
شکرناز |
(به کسر شین) شکر (سنسکریت)
+ ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر |
77 |
شکرین |
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر
چیز شیرین |
78 |
شکفته |
باز شده، شاداب، تازه،
خندان |
79 |
شکوفا |
شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد
یافته |
80 |
شکوفه |
گل درخشان میوه دار |
81 |
شکوه |
شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار |
82 |
شکوه دخت |
دختر باوقار |
83 |
شکوه ناز |
آن که دارای شکوه و زیبایی است. |
84 |
شکوهنده |
با شکوه، دارنده شکوه و
جلال |
85 |
شکوهه |
جمال، زیبایی |
86 |
شکیبا |
صبور و بردبار |
87 |
شکیبه |
بردبار و صبور |
88 |
شکیلا |
(فارسی ، عربی) شکیل (عربی)
+ ا (فارسی) دارای شکل زیبا |
89 |
شمشاد |
درختی همیشه سبز، شخص خوش قد و قامت |
90 |
شمیرا |
نام عمه شیرین در منظومه
خسروشیرین |
91 |
شمیلا |
(فارسی ، عربی) شمیل (عربی) + ا (فارسی)،
منسوب به شمیل، نسیم و باد شمال |
92 |
شناز |
شیناز، لطیف و نازنین ،
مرکب از شی (شبنم) + ناز |
93 |
شناسا |
آگاه و مطلع |
94 |
شنبلید |
نام گلی است، از شخصیتهای
شاهنامه،
نام کوچکترین دختر برزین، یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی
اسم دختر |
95 |
شوخ شنگ |
نام دختری در رمان تبریز مه آلود |
96 |
شورآفرین |
ایجاد کننده هیجان و شوق |
97 |
شورانگیز |
هیجان انگیز |
98 |
شوشا |
نام قدیم شوش |
99 |
شوق انگیز |
شوق (عربی) + انگیز (فارسی) آنچه سبب شوق می
شود، اشتیاق آور |
100 |
شوکا |
در گویش مازندران آهو |
101 |
شه گل |
شاهگل |
102 |
شهبانو |
شاه بانو ملکه، همسر شاه |
103 |
شهپر |
شاه پر ، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان،
بال بزرگ، شهبال |
104 |
شهدخت |
شاهدخت |
105 |
شهددخت |
شهد (عربی) + دخت (فارسی) دختر شیرین |
106 |
شهدیس |
درختری که شکوه و زیباییش
مانند شاه است، شاهزاده خانم |
107 |
شهرآرا |
آراینده شهر، کسی که زیباییش شهره شهر است.. |
108 |
شهراز |
راز بزرگ، راز شکوهمند |
109 |
شهربانو |
ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد
پادشاه ساسانی و همسر حسین (ع) |
110 |
شهرزاد |
زاده شهر، نام دختری زیبا
که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است. |
111 |
شهرگل |
گل شهر |
112 |
شهرناز |
از شخصیتهای شاهنامه،
نام
دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی |
113 |
شهرو |
نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از
شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور
ذوالاکتاف پادشاه ساسانی |
114 |
شهرویه |
نام دختر خسروپرویز پادشاه
ساسانی |
115 |
شهزاد |
شاهزاده ، فرزند شاه یا از نسل شاه ، عنوانی
برای امام زاده ها |
116 |
شهناز |
موجب فخر و نازش شاه، نام
یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام
خواهر جمشید پادشاه پیشدادی |
117 |
شهنواز |
مورد نوازش شاه قرار گرفته |
118 |
شهین |
مرکب از شه
(شاه) + ین (پسوند نسبت) |
119 |
شیبا |
شیوا آشفته، پریشان |
120 |
شیدخت |
دختر خورشید |
121 |
شیدر |
آن که چهره ای زیبا و درشان دارد. |
122 |
شیدرخ |
خورشید رخ، زیبا رو، بانویی
که چهره اش چون خوشید درخشان است. |
123 |
شیده |
روشنایی، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام
پسر افراسیاب تورانی |
124 |
شیرزن |
زن شجاع، از شخصیتهای
شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی |
125 |
شیرین |
مطبوع، دلنشین، زیبا، گرامی، عزیز، از
شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی |
126 |
شیرین بانو |
بانوی زیبا و دلنشین
انتخاب اسم دختر |
127 |
شیرین جهان |
مرکب از شیرین
(مطبوع، دلنشین) + جهان،
نام دختر
فتحعلی شاه قاجار |
128 |
شیرین دخت |
دختر زیبا |
129 |
شیرین گل |
گل زیبا |
130 |
شیفته |
عاشق، دیوانه،
مجذوب، مجنون |
131 |
شیلان |
چیلان، عناب |
132 |
شینا |
شناوری، سعی و کوشش جد
و جهد |
133 |
شیناب |
شینا، شناوری، سعی و کوشش جد وجهد |
134 |
شیناز |
شناز، لطیف و نازنین،
مرکب از شی (شبنم) + ناز |
135 |
شیوا |
فصیح، بلیغ، رسا |
136 |
شیوه |
روش، قاعده، حالت، وضع |
www.NameFarsi.com |